آواره
همینه که هست یا به قولی، گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست! حافظا ...
۱۳۸۸ تیر ۱۱, پنجشنبه
تصور كن اگه حتي تصور كردنش جرمه
سلام دوباره
امروز داشتم تو بالاترين چرخ ميزدم كه يهو چشمم به يه لينكي افتاد از آهنگ سياوش قميشي كه توي يوتيوب آپ شده بود. با عكسهاي اين چند وقته ميكس شده بود. انقدر اين چند وقته عكسهاي شلوغي‌هاي تهران رو ديدم كه خيلي احساساتي نشدم. اما يه عكس بود كه توش يه فرد جانبازي كه پاش قطع شده بود داشت با عصا توي جمعيت حركت مي‌كرد. يهو بغضم تركيد. دلم براش سوخت. كه تكه‌اي از بدنش رو براي پاسداري از كشور و ملتي داده كه حالا اينجوري زير چكمه‌هاي همرزماي قديمش دارن له ميشن. خيلي ناراحتم و اشكم بند نمياد. خيلي دلم براش سوخت.
خودتون نگاه كنيد تا بفهميد چي ميگم:

برچسب‌ها:

چي بگم كه حرف نزنم بهتره!



سلام
بابا چيكار كنم! دستم به نوشتن نميره! چي بگم آخه؟
از حال و احوالات خودم تو اين خراب شده بگم؟ پس ملت خودمون چي كه تو ايران گير افتادن!
دلقك بازي در بيارم، كي حوصله خنديدن داره؟
اصلاً تو اين هيري ويري كي مياد فروم من رو نگاه كنه؟!
از وقتي از بلاگفا زدم بيرون، كه مصادف بود با اين كشت و كشتارهاي اخير، ديگه درست حسابي آپ نكردم.
تو باشي چيزي مينويسي؟! نه خداييش چيزي ميتوني بنويسي؟!

اين تيكه رو اومدم كه بدونين زنده‌م و اين وبلاگ هنوز نفس ميكشه، هرچند به قول عمه‌م، شده عين "مُرده يه قروني" اما خوب ديگه همينه كه هست فعلاً!!! كاريش هم نميشه كرد.
بريم كه به قول هايده خدابيامرز، واسه مردن هم بايد رفت تو صف!

دعا كنيد زودتر يه سرانجامي پيدا كنه اين اتفاقات، اونوقت دوباره ميام و حرفاي شيرين براتون ميزنم!!!
اي شيواي ذليل مرده، هرچي ميكشيم از دست توئه!!!!!!!
راستي، واسه اينكه اندكي هم بخندين، براتون چند تا از كاريكاتورهاي جديد نيك‌آهنگ رو ميزارم!!!

خوش باشين

كلاغ كون دريده و هاشمي رفسنجاني!!


پيروز!

بسيج

و در پايان:

بيت رهبري استخدام مي‌كند:


برچسب‌ها: