آواره
همینه که هست یا به قولی، گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست! حافظا ...
۱۳۸۸ بهمن ۱۷, شنبه
آهای خبر نداری ...




سلام
خیلی وقت بود که دلم میخواست بیام یه چیزی بنویسم، اما لامصب دستم نمیرفت. یکی دو بار هم که دستم رفت، زمین و آسمون یهو به هم دوخته شدن و فایل مورد نظر از صحنه روزگار محو شد! خلاصه اینکه اگر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست ...

حرف اول: زندگی روز به روز شیرینتر میشه، بخوای یا نخوای. بالاخره تونستم به کابوس این چند ماهه اخیرم پایان بدم. اما خوب از اونجایی که ناف ما رو هرکی بریده، اون روز حالش گرفته بوده، یه بند باید حال ما هم گرفته بشه، که اگه گرفته نشه، صبح شب نمیشه! ظاهر امر که اینو میگه. خبر خیلی خیلی جدید اینکه که حدود 2 ماه پیش یه روز چشمام رو باز کردم دیدم یه پسر 4 ساله دارم! یادم میاد همیشه دلم میخواست اختلاف سنیم با اولین بچه م حداکثر 23 سال باشه، ظاهراً به آرزوم رسیدم!

حرف دوم: دارم دوباره کار با روزنامه ها رو شروع میکنم. البته خیلی سخته، مدتی هست که ننوشتم. اوضاع ترجمه هم که خیلی تعریفی نداره. حداقل اینکه خودم راضی نیستم. دست و دلم هم که به کار نمیره. خیلی هم شاکی هستم. اصلاً دلم میخواد شاکی باشم. تف تو ذات این زندگی که بعضی وقتها انقدر جدی میشه! بابا شوخی کردم، جدی نگیر.

حرف سوم: تصور کن دوست دختر صمیمی ترین دوستت از سر لجبازی، اسمت رو گذاشته روی سگش و اتفاقاً تو هم یه روز آخر هفته مهمونشون هستی. "یاز بیا غذا بخور؛ با تو نیستم، با سگم" یا مثلاً "یاز بیا با هم بازی کنیم؛ با تو نیستم، با سگم" یا نهایتاً "یاز میخوای اینکه تیکه استخون رو که از غذای دیشب مونده لیس میزنی؛ با توام کجا رو نیگا میکنی!!!"
آخه زندگی هم انقدر سگی!
تو پرانتز: این دوست دختر محترم هنوز زاییده نشده، مگر در مغز مریض من، کسی از این جرئتا نداره، اونم یه دختر! زرشک!!!!!

موسیقی روز: هتل کالیفرنیا http://beemp3.com/download.php?file=3512489&song=Hotel+California

خوش گذشت!

برچسب‌ها: