زمان انقلاب بر عليه شاه، كساني كه ملت را ميكشتند، صرفنظر از نظامي و يا ساواكي، جزئي كامل از بدنه نظام بودند. اما اكنون اين بسيجيها و مسجدروها هستند كه مردم را ميكشند، كساني كه جزئي از بدنة مردم هستند. كساني كه روزگاري نام بسيج بر آنها گمارده شد براي اينكه بسيج شده بودند تا از ناموس و خاك و آرمانهايي كه مردم به خاطرشان جان در كف نهاده بودند دفاع كنند.
از جنايتهاي ساواك و ارتش و گارد شاهنشاهي جز چند عكس و موزه كه در صحتشان ترديد هم ميشود داشت، چيزي نمانده، اما اين فيلم تا ابد داغ ننگي خواهد بر پيشاني تمام كساني كه بودند و نگاه كردند و كاري نكردند.
شرم بر من باد كه در صلح و آرامش نشستهام و هموطنانم، پير و جوان، مرد و زن، براي به دست آوردن حق خود، چه برحق باشند و چه ناحق، مظلومانه و با دستي خالي گلوله را در آغوش ميكشند.
شرم بر من باد...
مطلب زير نقل كامل از
وبلاگ نيكآهنگ كوثر است:
الان از دو گفتگوی تلویزیونی میآیم. گفتگوها خوب پیش رفت، ولی وقتی رسیدم مرکز شهر تورنتو و خواستم ایمیلهایم را چک کنم، ویدیوی جان دادن یک دختر در خیابانهای تهران دیدم.
...
مدتها بود کسی را نفرین نکرده بودم.
همانجا زار میزدم...
...
الان برگشتم خانه، دوباره عکسش را دیدم...
خون هیچکس رنگینتر از دیگری نیست، اما مظلومیت و معصومیت دختری به نام ندا را هرگز فراموش نخواهم کرد.
مسوولیت مرگ ندا و دیگر کسانی که ندایت آزادیخواهیشان همه جا شنیده میشود با کیست؟ با فرافکن اعظم!
برچسبها: سياسي