همینه که هست یا به قولی، گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست! حافظا ...
۱۳۸۸ تیر ۱۱, پنجشنبه
تصور كن اگه حتي تصور كردنش جرمه
سلام دوباره امروز داشتم تو بالاترين چرخ ميزدم كه يهو چشمم به يه لينكي افتاد از آهنگ سياوش قميشي كه توي يوتيوب آپ شده بود. با عكسهاي اين چند وقته ميكس شده بود. انقدر اين چند وقته عكسهاي شلوغيهاي تهران رو ديدم كه خيلي احساساتي نشدم. اما يه عكس بود كه توش يه فرد جانبازي كه پاش قطع شده بود داشت با عصا توي جمعيت حركت ميكرد. يهو بغضم تركيد. دلم براش سوخت. كه تكهاي از بدنش رو براي پاسداري از كشور و ملتي داده كه حالا اينجوري زير چكمههاي همرزماي قديمش دارن له ميشن. خيلي ناراحتم و اشكم بند نمياد. خيلي دلم براش سوخت. خودتون نگاه كنيد تا بفهميد چي ميگم: