آواره
همینه که هست یا به قولی، گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست! حافظا ...
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۷, جمعه
تولدم مبارک



سلام
امروز تولدمه. سرما خوردم. حالم خیلی خوب نیست. خصوصاً که دوباره باید به فاصله یک هفته هزار کیلومتر راه رو برم تا استکهلم.
حرف اول: دیروز یه روز استثنائی توی زندگیم بود. روزنامه استانی یه مقاله راجع به من چاپ کرده بود که دیدنی بود!!! چیش رو حالا بهت میگم. من یه مصاحبه کوتاهی کرده بودم و خبر نداشتم که کی قراره روزنامه چاپ بشه، منم بی خبر از همه جا دیروز دیدم توی خیابون همه بهم سلام میکنن، و یا حداقل یه سری با لبخند تکون میدن!!
منم با خودم میگفتم امروز این ملت یه چیزشون شده، تا اینکه همراه دوست محترمه رفتیم رستوران، یهو یه دختره که قبلاً توی باشگاه شاگردم بود اومد بهم به خاطر اینکه دارم میرم توی یکی از باشگاه های معروف سوئد تمرین کنم تبریک گفت! منم با خودم گفتم این از کجا میدونه و خلاصه هزار تا اتفاق تا اینکه 3-4 ساعت طول کشید تا بالاخره فهمیدم داستان چیه.
به عنوان کسی که قبلاً خودش خبرنگار بوده، هیچوقت فکر نمیکردم بودن توی روزنامه انقدر میتونه حال داشته باشه! خیلی باحال بود و هنوز ازش سر ذوقم.
حرف دوم: پارسال همین موقع رو قشنگ یادمه.، ساعت تقریباً 10 صبح بود که عمه م از ایران بهم زنگ و زد و تولدم رو تبریک گفت. خیلی چسبید. انقدر که هنوز تمام حرفاش و حتی دمای هوای اون موقع رو یادمه. داشتم با خودم فکر میکردم که از پارسال تا الان چقدر زندگیم عوض شده. خونه ای دارم و خانواده ای. همسر و پسری. ولی بزرگترین تغییر زندگیم در واقع به وجود اومدن مسئولیتهای بیشتر هستش. پارسال این موقع تنها نگرانیهام تو ایران بودن. اما الان تا دلتون بخواد توی همین سوئد نگرانی و البته مسئولیت دارم. بزرگترین چیزی که الان ذهنم رو مشغول کرده بزرگ کردن و در واقع تربیت این بچه س. چیزی که مطمئنم اینه که دلم نمیخواد "انتسا" هم با خاطرات بدی بزرگ بشه. نه اینکه از بچگیم خاطرات خوب ندارم، اما خاطرات متنوع سیاه و خاکستری بعضی وقتها تمام اعصابم رو بهم میریزه. خیلی سخته بچه بزرگ کردن؛ بابا! عمه! چی کشیدین از دست من!!!
خوش باشین و تولدم مبارک دوباره!

برچسب‌ها:

10 Comments:
سلام علی جان، باز هم تولدت مبارک. امیدورام هر کجای این دنیای پهناور هستی شاد و سلامت باشی. خیلی خوشحالم وقتی احساس مسئولیتت رو نسبت به تربیت فرزندت می بینم.
موفق باشی

Anonymous ناشناس said...
سلام تپل تولدت مبارک
(از طرف کسی که تنها از یه پسر تو زندگیش خوشش اومد اونم ...؟!)

Anonymous واحد - Mr.Digital said...
تولدت مبارک مرد! دیدی؟ کامنت سال پیش تبریک تولدت رو یادت میاد؟ امسال هم چیزی شبیه به اون رو برات آرزو دارم...
آرزو میکنم هر سال بهتر از سال پیش باشی و تولد 107 سالگیت رو در اوج شادی و سلامتی و موفقیت با هم جشن بگیریم!

Blogger Yazz said...
واحد جان نفرین میکنی!؟ 107 سال میخوام چیکار کنم؟!!!

Anonymous سحر said...
سلام
حواسم به وبت نبود و گرنه اینجا هم تبریک میگفتم :دی
خوشحالم که امسالت با پارسالت خیلی فرق کرده و مطمئنم که بهتر شده و امیدوارم بازم بهتر بشه ...
در مورد پسرت هم 100% مطمئنم آدم موفقی میشه چون تو آدمی نیستی که براش کم بذاری :دی

Blogger NN said...
سلام. چقدر بزرگ شدی به نظرم...
تولدت مبارک.

پ.ن: این ناشناس کیه؟ مثل من به نظرش تو تپلی:دی

Anonymous شیوا said...
تو فیس بوک یه دور با کمال لطف و احترام بهت تبریک تولدتو گفتم. حالا اینجا هم لازمه تکرار کنم یا نه؟ lol
از زندگی تو میدونی به چه نتیجه ای رسیدم؟؟ به اینکه واقعا" بعد از سختی راحتی میاد! یا همون پابان شب سیه سپید است خودمون
خلاصه ایشالا تولد سال بعدت از همینم که الان هستی خوشحال تر باشی و با قر و کف و سوت وبتو آپ کنی
واسه سلامتی دوستاتم دعا کنی :دی
مخصوصا" من و سپهر :دی

Blogger Estefta said...
تولت مبارک داداش. انشالله همیشه سالم و درزندگی موفق باشی.
ما که انقدر با عکست حال کردیم ببین خودت چه حالی داشتی. جدا تبریک.

Anonymous واحد said...
نفرین نیست رفیق! برای تو 107 سال هم کمه... یادت نره گفتم: در اوج شادی و سلامتی و موفقیت! :دی

نتیجه ی کارات چی شد؟ امیدوارم که همه چیز عالی پیش رفته باشه، بیخبرمون نذار.

Blogger Estefta said...
وقتی آپ نمی کنی، فکر می کنم یکی زده تو چونه ات فرستادتت آپ.
خوبه حالت دادا؟